خطای محاسباتی و استراتژیکی که فضای دورویانه و معاویه مسلکانه ی فتنه گران را که از 22 خرداد 1388 سازماندهی کرده بودند در دی ماه 1388 - با حمله به عاشوراییان - بر هم زد و فضای حلقه ی فتنه را از موقعیت معاویه ای خارج و به فضای یزیدی تغییر داد که در نتیجه، تکلیفِ جماعتِ مردد با ایشان یکسره و موجباتِ بسیج همگانی علیه ایشان شد.
این ، همان بزرگترین اشتباه تاریخی و استراتژیکِ فتنه گران داخلی و حامیان خارجی ایشان بود که ناشی از شناخت ضعیف آنها از عمق فرهنگ عاشورا در جامعه ی ایرانی بود. بروزِ همین خطا – که لطف خدا بود - منجر به رفع غبارهای تزویر و خیزش پرشور مردم مسلمان در 9 دی گردید.
این اشتباه عبرت آموز ، بار دیگر فرموده ی مشهورِ امام راحل را اثبات نمود که « این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است» .
در تبیینِ تفاوت های اساسیِِ مابین محیط های سیاسیِ «معاویه ای» و «یزیدی»، می توان به سخنان مقام معظم رهبری اشاره کرد که فرمودند:
در زیر پرچم پيغمبر ، دشمن معلوم بود، دوست هم معلوم بود، در زير پرچم اميرالمومنين دشمن و دوست آنچنان واضح نبود. دشمن همان حرف هايي را مي زد که دوست مي زند؛ همان نماز جماعت را که در اردوگاه اميرالمومنين مي خواندند، در اردوگاه طرف مقابل هم - در جنگ جمل و صفين و نهروان- مي خواندند.
و به طریق اولی می توان دریافت که :
در زیر پرچم اباعبدالله علیه السلام - که دشمنِ جبهه ی مقابلِ ایشان، کعبه را آتش می زد و در عیان شراب می نوشید و سگ بازی و بوزینه بازی می کرد- ماهیتِ جبهه ی دشمن برای همگان معلوم بود، ماهیت جبهه ی حق و حقانیت ایشان نیز معلوم بود.
اما در زير پرچم اميرالمومنين بود که - چه در جمل و چه در صفين و نهروان- تمایز ِدشمن و دوست برای افراد کم بصیرت آنچنان واضح نبود. چرا که دشمن ، خود ، مدعیِ تعهد به اصول ِحکومت اسلامی بوده و بلکه خود را صاحبِ حق حاکمیتی اسلامی و مدافعِ آن قلمداد می نمود. و به قول رهبر معظم انقلاب، هم در اردوگاه حق ، نماز جماعت برگزار می شد و هم در اردوگاه مقابل.
بنابراین ، جبهه ی اباعبدالله (واقع در محیطِ سیاسیِ یزیدی ) جبهه ای است با یک دشمنِ باطل که بطلانش، برای تمامی آحاد جامعه آشکار است. در واقع فضای صحرای کربلا ، فضایی است بی غبار ، صاف و شفاف به گونه ای که حتی چشمانِ کم سو می توانند به راحتی همه چیز را در آن رؤیت کنند.
و این همان فصل مشترکِ بسیار اساسی و مشخص است مابینِ قیام عاشورای 61 قمری و قیام عاشوراییِ 9 دی 88 که البته بزرگترین شباهت ِ این دو نیز هست.
افزون بر آن ، در هر دوی این تاریخ ها فضای تزویر می شکند و دوران غبارآلودگی و ابهام خیزِیِ فتنه، پایان می یابد و بی بصیرتان و کم بصیرتان به شرایط تشخیص و تمایز می رسند.
در واقع محرم سال 36 و محرم سال 1388 هر دو یک کارکرد داشته اند و آن این که:
« هر دو ، غباراتِ فتنه را در جامعه ی اسلامی فرونشانده و فضا را شفاف نموده اند ».
جالب این جاست که در هر دوی این وقایع، آنچه که موجبِ برملا شدنِ واقعیت جبهه ی باطل گردید ّ تازشِ و یورش جنودِ جبهه ی باطل بر دوستداران و انصارِ حسین بود که بر خلافِ دورانِ معاویه ، این بار بی پرده با آل علی درافتادند و ورافتادند.
متن مقاله :
حال و پس از این مقدمه ی ضروری، به آگاهی می رساند، در تدوینِ این مقاله، برخی مطالعات جنبی، منجر به کشف شباهت هایی متعدد مابین فتنه ی امویانِ دیروز و امروز شد که بسیار عبرت انگیز و قابل تأمل می نماید.
از اهالیِ حق و تحقیق ، می خواهیم در این سلسله شباهات، غور و بدان توجه فرمایند.« فاعتبروا یا اولی الابصار ».
نکته ای مقدماتی :
نگارنده معتقد است با وجود اینکه تا کنون در فضای رسانه ای کشور، فتنه ی 88 ، به جنگ صفین تشبیه شده ، اما واقعیت آن است که اصحاب رسانه با قدری کم دقتی، اصلِ فرمایش های مقام معظم رهبری را نادیده گرفته و ناخواسته با آن زاویه پیدا کرده اند چرا که ایشان در بیاناتِ پنجم مرداد 88 در تشریحِ فتنه های همان سال، در اشاره به فتنه های دوران امیرالمؤمنین علیه السلام ( در بالا ذکر شد) از سه جنگ سخن راندند: « جمل » ، صفین و نهروان
بنابراین لازم است افسرانِ جنگ نرم و رسانه های جبهه ی ولایت با یک بازنگری کلی بر تفسیر این سخنرانی ، به این نکته ی مغفول مانده توجهی ویژه نمایند که در واقع این سه جنگ ، سه حلقه از یک زنجیره ی فتنه هستند که در کنار هم و با پیوستگیِ یکپارچه به یکدیگر ، کل فضای فتنه را دورانِ حضرتش شکل داده اند.
نکته ی مهم آن است که مهم ترینِ این فتنه ها « که مبنا و دستاویزی برای امتدادِ فضای فتنه انگیزی علیه حاکم اسلامی شد » ، همان جنگ اول (جمل) است که توسط یکی از نزدیکانِ پیامبر برپا و مبنایی شد برای آشوبها و جنگ ها و آشفتگی های بعدی در طول حکومت حضرتش.
آری، این جمل است که سرآغازِ فِتَن است نه صفین و نهروان. در وافع صفین از دلِ جمل برآمد و نهروان از دلِ صفین .
و به طریقِ اولی، از خرداد 1388 تا 9 دی 1388 فتنه های ریز و درشتی روی داد که گرچه سرخط خود را از بیانیه های میرحسین می گرفت ، اما تمامی اقداماتِ 202 روز فتنه انگیزی، امتدادِ همان تحرکاتی بود که از 22 خرداد آغاز شد. ( ایجاد زمینه ها، شایعه پراکنی ها و رفتارهای تبلیغی کلامی ِ خاص در راستای ایجاد شبهه ی تقلب). در واقع 22 خرداد نیز جملی بود که آغازگرِ تابستان و پاییز فتنه خیزِ 88 گردید. و مبنای فتنه های بعدی.
این مقاله، برای نخستین بار، از تشبیهِ مطلقِ فتنه ی 88 به صفین، سرباز زده و از مخاطبان می خواهد با نگاهی دوباره به متنِ سخنان مقام معظم رهبری در سخنرانیِ تاریخیِ مرداد 88 ، اذعان فرمایند که ایشان در ذکر اسامیِ فتنه های دورانِ حضرت امیر علیه السلام، از هر سه جنگِ جمل، صفین و نهروان، یاد می کنند و علاوه بر آن، هم به لحاظِ تاریخی و هم به لحاظ تاکیدی، در بیانِ رهبر انقلاب، جمل را مقدم بر این دو جنگِ دیگر بیان می کنند.
به نظر می رسد، آنچه که موجبِ بروزِ انحراف ناخواسته در تفسیرِ سخنان مقام معظم رهبری در رسانه های خط ولایت گردیده است ، تبیینِ مشهورِ نقش عمار است در جنگ صفین، که در قالب صوتی و مکتوب ، تکثیر فراوان شد و کثرتِ این تکثیر موجب شد تا یخش های دیگر سخنانِ حضرت آقا از نظرها فاصله گیرد ، اما موجب و مستفادِ ولی امر از طرح ِ این مطلب، تشریح و تاکید بر نقش بصیرانِ بصیرت ساز بود در فتنه ها، « نه این که جنگ صفین را همه ی فتنه و یا سرآغاز فتنه بدانیم ».
بنابراین، نقطه ی آغاز فتنه و غبارانگیزی و مه آلود کردنِ فضای سیاسی در دورانِ حکومتِ حضرت علی علیه السلام، دقیقاً زمانی است که بسیاری مردمانِ تابعِ حکومت اسلامی مابینِ دو نفر از نزدیکانِ بنیان گذارِ اولیه ی حکومتِ اسلامی، یعنی عایشه و امیرالمؤمنین، مردد به انتخاب شدند. و این یعنی : جنگ جمل.
حال با یادآوریِ این حقیقتِ مسلم ، می پردازیم به اصل مطالبِ مقاله که مشتمل است بر وجودِ شباهت های متعدد و تعجب برانگیز، فی مابینِ بازه زمانی ِآغاز تا پایانِ فتنه ی 88 و بازه زمانیِ آغازِ تا پایانِ فتنه ی امویان.
تاریخِ جنگ جمل - که به عنوانِ حامیانِ اصلی و پشت پرده ی آن ، چشم به نتایجش داشتند - مصادف است با پانزدهم جمادی الثانی سال 36 قمری.
پایانِ فتنه ی اموی و برملا شدنِ عدم حقانیتِ ایشان در جامعه نیز، برابر است با دهم محرمِ سال 61 قمری (شهادت نوه ی گرانقدر پیامبر صلوات الله علیه).
بنابراین نخستین شباهتِ این دو فتنه به قرار زیر خواهد بود :
شباهت یکم : برابر بودنِ فاصله ی تقویمیِ این دو فتنه
1- طبق گاهشماریِ قمری، فاصله ی این دو روز (از آغاز تا پایانِ فتنه ی اموی) در طی یک سال قمری دقیقاً برابر است با 202 روز.
2- طبقِ روزشمارِ فتنه ی 88 نیز فاصله ی روز آغازِ فتنه ( 22 خرداد ) تا پایان آن ( 9 دی ) دقیقاً برابر است با 202 روز.
و این نخستین شباهتِ عجیب میان این دو فتنه است.
کشفِ این شباهت، نگارنده را بر آن داشت تا با بررسی های بیشتری ، موارد انطباق و تشابهاتِ بیشتری را نیز بیابد که به شرحِ زیر ، تقدیمِ اصحابِ نظر می گردد:
شباهت دوم: هر دو فتنه به دلیلِ نارضایتیِ فتنه انگیزان از نتایج آراء مردمی و در اقدام علیهِ آن صورت گرفته است.
1- عایشه در مکه در حال انجام مراسم حج عمره بود که اخبار قتل عثمان را شنید. در راه بازگشت نیز متوجه انتخاب علی به عنوان خلیفه جدید گردید. بنابراین به دلیل این که از قبل با حضرت مخالفت هایی داشت بدون آنکه نیت خود را آشکار کند، به مکه بازگشت در نزدیکی خانه کعبه، سخنرانی آتشینی کرد ، شورشیان را مسئول قتل عثمان دانست و ...
2- در فتنه ی 88 نیز - حتی پیش از رای گیری - اعلام شده بود که اگر میرحسین انتخاب نشد مردم بریزند به خیابانها و این یعنی اینکه نتیجه ی آرای مردمی - حتی پیش از اعلام- ، مورد رضایتِ فتنه گران نبود و دلیلِ اصلی فتنه انگیزی ، نارضایتی از انتخابِ مردم بود.
شباهت سوم : در هر دو فتنه، فتنه انگیزان، نیت اصلیِ خود را انکار و در ظاهر چیز دیگری را بهانه کردند.
1- عایشه که در واقع از خلافت امیرالمؤمنین (ع) ناراضی بود، بهانه ی ظاهری را خونخواهی عثمان قرار داد.
2- فتنه گران 88 نیز که از پذیرفته نشدن توسط مردم، ناراضی بودند، بهانه ی ظاهری را دفاع از حقِ میرحسین قرار دادند.
شباهت چهارم : در هر دو فتنه، فتنه انگیزان به مخالفت با امری برخاستند که تا پیش از ایجادِ فتنه، خودشان با آن موافق بودند.
1- در الفتوح آمده: عایشه به جِدّ و با تمام توان ، اصرار بر کشتن عثمان داشت و مى گفت : «اى مردم! این پیراهن پیامبر خداست که کهنه نشده ; ولى سنّتش کهنه شده است . پیر خِرِفت را بکشید. خدا او را بکشد!» . اما پس از قتل عثمان و باخبر شدن عایشه از اعلام نتیجه ی انتخاباتِ مردمی، خونخواهی عثمان را بهانه ی فتنه انگیزی کرد.
2- در انتخاباتِ 88 نیز تا پیش از اعلام نتیجه ی آرای مردم، کروبی و میرحسین و رضایی ابراز می کردند که همگی باید از نتایج انتخابات – هر چه که باشد- تبعیت کنیم. اما پس از اعلامِ نتایج، هر سه نفر، نتایج را مردود شمردند. محسن رضایی پس از انداختن رای خود به صندوق در حسینیه ی جماران، در جمع خبرنگاران گفته بود: "هر کس در انتخابات پیروز شود، همه باید با او همکاری کنند و از هواداران خود می خواهم گسترده پای صندوق های رای حضور یابند و پس از انتخابات نیز از رای مردم تمکین کرده و اخلاق را رعیت کنند."
میرحسین موسوی ضمن حضور در مسجد ارشاد شهر ری به همراه همسر خود زهرا رهنورد، در میان خبرنگاران از امیدواری خود برای وحدت جهت رفع مشکلات کشور سخن گفت و تاکید کرد: "با حضور بر شور مردم در صحنه انتخابات ، مشکلات احتمالی بر طرف خواهد شد."
مهدی کروبی در حسینیه ی حصار بو علی بس از رای دادن با حضور در جمع خبرنگاران، با تاکید بر اینکه (( هر کس رئیس جمهور شد، همه از او حمایت می کنیم)) وی گفت: "وقتی نتایج اعلام می شود همه ی ما باید قبول کنیم و از تخریب دیگران بپرهیزیم."
شباهت پنجم : ملحق شدنِ ریزشی های حکومت اسلامی به جریانِ فتنه
1- در فتنه ی جمل ، افرادی (همچون طلحه و زبیر) که از دسترسی به مطامع و جایگاه های مورد نظر خویش در حکومت اسلامی ناامید بودند به عایشه پیوستند تا در صورتِ پیروزی عایشه، به نان و نوایی برسند. این افراد سوابق درخشانی در شکل گیری حکومت اسلامی داشتند که با طمع به جاه و منصب، دین و دنیای خود را باختند.
2- در فتنه ی 88 نیز افراد متعددی به همین وضع دچار شدند. که ذکر اسامی آنها در مقال نمیگنجد.
شباهت ششم: اتکای تبلیغاتی فتنه گران به سابقه ی قرابتِ خویش با بنیان گذار حکومت اسلامی
1- عایشه با اتکای تبلیغاتی به قرابت و همجواری خود با بنیان گذار حکومت اسلامی ، فضای تبلیغاتی سنگینی ایجاد کرده و افراد بسیاری را مجاب نمود که گرد وی آمده و رودرروی حاکم وقت اسلامی بایستند. و بسیاری این فریب را خوردند.
2- میرحسین نیز با اتکای تبلیغاتی به سابقه ی نخست وزیری خود در جوار بنیان گذار انقلاب اسلامی ، فضای تبلیغاتی سنگینی ایجاد کرده و تلاش نمود بخشی از پیروان جبهه ی انقلاب را نیز جذب و مجاب به رویارویی با حاکمیت جامعه ی اسلامی نماید.
شباهت هفتم : نازش و مانور تبلیغاتیِ فتنه گران به آل پیامبر ( ص ) بودن
1- عایشه قبلاً در مسجد با تمسک نمادین به مواردی همچون موی و نعلین و لباس پیامبر، اهل بیت پیامبر بودنش را مورد تبلیغ و تاکید قرار داده و در تحرکاتِ اجتماعی و شوراندن مردم از این گونه مسایل بهره می جست. اما در ادامه رودر روی علی ابن ابی طالب (ع)، پسرعمو ، داماد و اهل بیت پیامبر قرار گرفت.
2- میرحسین نیز با آویختن پارچه ای سبز بر گردن و تاکیدات تبلیغاتی، اهل بیت پیامبر بودنش را مورد تبلیغ و تاکید قرار داده و در تحرکاتِ اجتماعی و شوراندن مردم از این گونه مسایل بهره می جست. اما در ادامه رودر روی علی دیگری از خاندانِ پیامبر قرار گرفت.
شباهت هشتم: نام حاکم اسلامیِ در زمانِ فتنه
1- در فتنه ی جمل ( و امتداد آن تا صفین ) نامِ حاکم اسلامی علی (ع) بود.
2- در فتنه ی خرداد 88 ( و امتداد آن تا 9 دی ) نیز نامِ حاکم اسلامی علی (حفظه الله) بود.
شباهت نهم : در هر دو فتنه، رنگِ دو سوی جبهه ی باطل، سبزی جعلی بود که رودرروی سبزِ اصیل اهل بیت پیامبر قرار گرفت.
1- امویان،که پس پرده جمل و روی پرده ی صفین و عاشورا بودند، رنگ خانوادگی خود را سبز قرار داده و حتی کاخ معاویه در شام، کاخ سبز بود. با این حال با خاندان پیامبری می جنگیدند که این رنگ بهشتی اصالتاً منسوب به ایشان بود.
2- در فتنه ی 88 نیز فتنه گران، رنگ خود را سبز قرار دادند و در مقابل حاکمی اسلامی ایستادند که خود سید و منسوب به خاندانِ سبزنشان پیامبر، صلوات الله علیه است.
شباهت دهم: در هر دو فتنه ، ستادِ اصلیِ منتفع از فتنه ، در عملیات اجرایی پنهان عمل می کرد اما در عملیات تبلیغاتی و لفظی، از فتنه انگیزانِ حمایتِ علنی می کردند.
1- بهره گیرنده ی اصلی از فتنه ی عایشه، خاندان اموی بود که در سطحی کلان تر، در پی تثبیتِ خواسته های خود در جغرافیای حکومت اسلامی بود. و در واقع ، این خاندان اموی بود که ظاهراً دور از آتش نشسته اما با حمایت های لفظی و پس پرده بر آتش فتنه ها هیزم می ریخت تا مگر نتایجِ این جنگ افروزی به سود وی تمام شود. کما این که بعدها همین خاندان علناً دست به جنگ با امیرالمؤنین زده و شمشیر را از رو بستند. و در اصل می توان گفت عایشه واسطه ی تحقق خواسته های خاندانی شد که در پی استیلای مطلق بر منابع و نیروی انسانی حکومت اسلامی بودند.
2- بهره گیرنده ی اصلی در فتنه ی میرحسین نیز خاندانی بودند که ظاهراً دور از آتش اما با حمایت های لفظی و پس پرده بر آتش فتنه هیزم می ریختند و در اصل می توان گفت میرحسین واسطه ی تحقق خواسته های خاندانی شد که در پی استیلای مطلق بر منابع و نیروی انسانی حکومت اسلامی بودند.
شباهت یازدهم: در هر دو فتنه، برخی خواص دچار تردید و عدم تشخیص شدند ( بی بصیرت ها ، ساکت ها و ماکت ها)
3- اسامه بن زيد وخواجه ربیع دو نمونه از افرادی هستند که خواص بودند اما بی بصیرت.
پدر ِاسامه زيد بن حارثه بود که رسول الله بزرگش کرد و فرزند خواندهي حضرت شمرده ميشد که در نوزده سالگی بر بزرگان مهاجر و انصار، امارت یافت و به فرماندهي سپاه مسلمين در جنگ موته منصوب شد و رسول خدا اسامه را دوست ميداشت. غلام او ميگويد در آغازِ جنگِ جمل، اسامه مرا نزد علي بن ابي طالب (ع) فرستاد و گفت: سلام برسان و بگو اسامه ميگويد اگر شما در کام شير هم برويد، دوست دارم همراهتان باشم؛ ولي اين جنگی که ميخواهيد انجام دهيد، اعتقادي به آن ندارم. و حتي خود به محضر امام (ع) آمد و گفت: مرا از بيرون آمدن با خودت در اين راه معاف بدار که با خداوند عهد کردهام با کساني که گواهي به وحدانيتش ميدهند (مسلمان هستند)، نجنگم . . .
و یا براي نمونه خواجه ربيع، از زهّاد و عبّاد و از شيعيان اميرالمومنين (ع)، بر اثر بي بصيرتي در جنگ صفين خطاب به حضرت مي گويد: اي اميرالمومنين ما با وجود شناختي که از مقام و منزلت تو داريم درباره اين جنگ دچار شک و ترديد شده ايم ... پس ما را به سوي سرحدات گسيل دار تا با آنها بجنگيم (نه با مسلمانان) و علي (ع) او را به ري اعزام کرد.
شباهت دوازهم: هر دو فتنه، منجر به تضعیف و حذف عوامل میدانی از صحنه ی سیاسی و شفاف تر شدنِ زاویه و شکاف عواملِ اصلی پس پرده با حکومت اسلامی شد.
1- در فتنه ی جمل، عایشه و پیروان او به طور کل در صحنه ی سیاسی حکومت اسلامی حذف و تضعیف شدند. اما خاندانِ اموی که از خونخواهی!! عثمان حمایت تبلیغاتی و لفظی کرده بودند، مخالفتشان با حاکم وقت اسلامی عیان تر گردید که همین امر نیز زمینه ی رویارویی های علنی و نبرد سخت در آینده گردید.
2- در فتنه ی 88 نیز ، عوامل میدانی و مخالفان صحنه مانند میرحسین و کروبی به طور کل از صحنه ی سیاست حذف و پایگاه مردمی ایشان در میان مردم به کلی تضعیف گردید. و در عین حال ، زاویه و شکاف مابینِ نظام اسلامی و افراد و خاندان های معلوم الحالی - که از حلقه ی فتنه ، حمایت های لفظی و تبلیغاتی کرده و می کنند- شفاف تر و علنی تر شد.
شباهت سیزدهم : در فاصله زمانِ پدیداری تا برطرف شدنِ فتنه، فتنه انگیزان، دایماً تظاهر به پایبندی به اصول و قواعد اسلام داشته اند.
1- معاویه و عایشه هر دو مقید و متظاهر به تشریفات ، عبادات و تقدیات مذهبی و مدعی پیروی از اصولی اسلامی بودند که بنیان گذارِ آن (پیامبر) آنها را وضع نموده بود.
2- میرحسین و حامیان سیاسی و حتی تا پیش از محرم 88 خود را تابعِ حکومت اسلامی جلوه می دادند و عوامل میدانی ایشان نیز صرفاً حملات خود را متوجه مسایل و افراد سیاسی کرده و به مذهب هجومی نداشتند.
شباهت چهاردهم : شکسته شدنِ فضای سلطه ی هر دو فتنه در محرم رخ داده است.
1- فتنه و فریب امویان در سال 61 قمری با هجومِ جبهه ی باطل به جبهه ی یاران دوستدارانِ اباعبدالله صلوات الله علیه برملا شد.
2- فتنه و فریب در سال 88 شمسی نیز با هجومِ جبهه ی باطل به جبهه ی یاران دوستدارانِ اباعبدالله ( ع ) برملا شد.
مطالب فوق در جدول زیر خلاصه گردیده است:
جدول شماره 1 - شباهت های فتنه های امویان 61 قمری و 1388 شمسی
ردیف
|
وجه شباهت
|
امویان دیروز
|
امویان امروز
|
1
|
مدت زمان فتنه
|
202 روز
|
202 روز
نظرات شما عزیزان:
|
نویسنده: مهدی آئین پرست
׀ تاریخ: شنبه 9 دی 1391برچسب:9دی,بصیرت, ׀ موضوع: <-PostCategory->
׀
|
|